با توجه به تعاريف فوق ميتوان وجه مشترك اين تعاریف را در چند نكته خلاصه كرد:
ـ كودكان نارساخوان دچار عقب ماندگي شديد، نارسايي حسي يا آسيب ديدگي عضوي آشكاري نيستند.
ـ نارساخواني معمولاً با مشكلاتي در قلمرو نوشتن، هجي كردن، انشاء و حساب كردن همراه است.
ـ كارآمدي كودك نارساخوان در زمينه خواندن به طور معناداري پايينتر از حد توانايي وي در قلمروهاي ديگر است؛
ـ تمامي مؤلفان بر اين باورندكه اصطلاحات مختلفي كه براي ناميدن اين مشكل به كار رفتهاند، جنبه توصيفي دارند.
با توجه به نكات ذكر شده ميتوان نارساخواني را به عنوان مشكل پايدار يادگيري خواندن و خودكار شدن آن دركودكاني دانست كه دچار عقب ماندگي شديد يا نارسايي حسي نيستند، ولی توانايي خواندن در آنها به طور معناداري پايينتر از حد توانايي آنها در زمينههاي ديگر است (دادستان، ۱۳۷۹).
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: