عنوان کامل پایان نامه :رابطه ی مولفه های هوش هیجانی و مولفه های یادگيری خود تنظيمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی۶ و۱۱با اهمالکاری تحصیلی
۲-۲-۱)گسترش مفهوم هوش:
هوش بعنوان يك توانايي شناختي در اوايل قرن ۲۰ توسط آلفرد بينه[۱] مطرح شد. او همچنين آزموني را براي اندازهگيري ميران بهرههوشي افراد ابداع كرد.
بعدها ترمن[۲] و ديويد وكسلر[۳] آزمونهاي جديدتري را ساختند. اما در دو دهه اخيرمفهوم هوش به حوزههاي ديگري مانند هوشهيجاني، هوش طبيعي، هوش وجودي، هوش معنوي گسترش يافته است. علاوه بر اين ديگر هوش بعنوان يك توانايي كلي محسوب نميگردد، بلكه بعنوان مجموعهاي از ظرفيتهاي گوناگون در نظر گرفته ميشود(رجايي،۱۳۸۰)، ايمرنز[۴](۲۰۰۰)، تعاريف گوناگوني از هوش مطرح ميكند. اما هسته اصلي تمامي اين تعاريف را متمركز بر روي حل مسئله براي سازگاري و رسيدن به اهداف ميداند. براي مثال به نقل، چيو[۵]، هونگ[۶]و ديوك[۷]،۱۹۹۴٫ به نقل از ايمرنز(۲۰۰۰) هوش را به عنوان “توانايي براي دستيابي به اهداف در رويارويي با موانع بر اساس تصميماتي كه مبني بر اصول منطقي است ” تعريف ميكنند(بهنقل از رجايي،۱۳۸۹ ).
رويهمرفته ميتوان چنين برداشت كرد كه مفهوم تحليلي غرب از هوش، بيشتر شناختي است. شامل پردازش اطلاعات ميشود، در حاليكه رويكرد تركيبي شرق نسبت به هوش، مولفههاي گوناگون عملكرد و تجربه انسان، از جمله شناخت، شهود و هيجان در يك ارتباط كامل (يكپارچه) را در برمي گيرد(نازل،۲۰۰۴، به نقل از غباري، شباب و همكاران، ۱۳۸۶).
[۱] -Alfred binet
[۲] -Terman
[۳] -Daivid vecsler
[۴] -Emez
[۵] -chiu
[۶] -Hong
[۷] -Dwech
سوالات یا اهداف پایان نامه :
- تعيين رابطه بین مولفههای هوشهیجانی(تنظیم هیجان، بهرهبرداری از هيجان ، ارزیابی و بیان هیجان) با اهمالکاری تحصیلی.
– تعيين رابطه بين مولفههاي یادگیری خودتنظيمي(شناختی، انگیزشی، رفتاری) با اهمالكاري تحصيلي.
- تعیین رابطه بین زندگي در دو منطقه اقتصادي-اجتماعي ۶و۱۱ در اهمالكاري تحصيلي.
تعيين سهم مولفه های هوش هیجانی و مولفه های یادگیری خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادي – اجتماعي ۶و۱۱ با اهمالکاری تحصیلی.